سینه ام یک دفتر تا خورده است
واژه هایش خیس و سرد و مرده است
من نمیگویم ولی انصاف نیست
دوریت گویی دلم را برده است …
هزار بار هم از این دنده به آن دنده شوی فایده ندارد .این تخت خواب “آغوش” کم دارد . . .
کسی هست آغوشش را، شانه هایش را به من قرض بدهد !
تا یک دل سیر گریه کنم؟! بدون هیچ حرف و سوال و جواب و دلداری و نصیحتی ؟
گاهی، کسانی که هزاران فرسنگ از شما فاصله دارند،
می توانند احساس بهتری نسبت به کسانی که دقیقا کنارتان هستند،
در شما ایجاد کنند!