امتحان آیین نامه داشتم ؛ سرهنگ پرسید : “دور زدن” کجا ممنوعه ؟
گفتم تو عالم رفاقت …
فقط
برای چیدن لبانت
روی انگشت پا بلند میشوم!
“هیچ میوه ای انقــــــــــدر شیرین نیست”
می نویسم نامه و روزی از اینجا می روم
با خیال او ولی تنهای تنها می روم
در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی
شاید او حتی بگوید لایق من نیستی
می نویسم من که عمری با خیالت زیستم
گاهی از من یاد کن حالا که دیگر نیستم