گاهی لبهای خندان بیشتر از چشم های گریان درد می کشند !
تو که باشی بس است …
مگر من جز “نفس” چه میخواهم ؟
کسی هست آغوشش را، شانه هایش را به من قرض بدهد !
تا یک دل سیر گریه کنم؟! بدون هیچ حرف و سوال و جواب و دلداری و نصیحتی ؟
وقتی می توانی با سکوت حرف بزنی
بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن